چگونه و با چه سبکی ارتقاء اخلاق و ادب و کسب توان تحمل بالاتر را تمرین کنیم؟

پرسش مهر ۹۶ نیازی است که سالهاست در کلاس درس خودم و در محیط اطرافم احساس میکنم!

چگونه و با چه سبکی ارتقاء اخلاق و ادب و کسب توان تحمل بالاتر را تمرین کنیم؟

پرسش مهر ۹۶ نیازی است که سالهاست در کلاس درس خودم و در محیط اطرافم احساس میکنم!

چگونه محیط مدرسه را به محیط تحمل افکار دیگران و احترام به نظرات مختلف و اخلاق و ادب تبدیل کنیم و چگونه و با چه سبکی ارتقاء اخلاق و ادب و کسب توان تحمل بالاتر را تمرین کنیم؟»

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام» ثبت شده است

۲۰
آبان

فلسفه گریز از انتقاد

علت گریز از انتقاد، ترس از روبه رو شدن با خویشتن خویش است. هر شخصی در پی آن است تا تصویر بی نقصی از خود ارائه دهد و همواره در آینه ای ساختگی که هیچ عیبی را نمی نمایاند، بنگرد. روانشناسان از این گونه افراد به افراد «خود شیفته» تعبیر می کنند. افراد خود شیفته، افرادی هستند که شیفته خویش اند و از خود، تصور قطب بودن دارند. این گونه افراد هستی خویش را وقف این می کنند که قلمرو و محدوده وجود خود را به صورت مطلق بنگرند. این افراد همه را پر اشکال می بینند و همیشه به سرزنش حضوری یا غیابی دیگران مشغول اند. این گرایش آدمی، او را بر آن می دارد تا نه تنها خود را کامل بپندارد، بلکه همه متعلقات خود را نیز بهترین بداند. به گفته سعدی شیرین سخن، «همه کس عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.» طبیعت انتقادگر نیز آشکارا ساختن عیبها و نقصهاست و این کار حمله به ذات و رفتار شخص مورد انتقاد تلقی می شود. از این رو، او نیز می کوشد تا این حمله را دفع کند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ اِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ»؛ «به برخی از مردم آن گاه که [انتقاد بشود و] گفته شود: از خدا بترس! غرور آمیخته به گناه او را می گیرد [و از پذیرش حق سر باز می زند]، پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.» این ویژگی انسانهای نادرست و ناقص و خود پسند است که از سخن حق سرباز می زنند. بر عکس انسانهای اندیشمند و آزاده در برابر سخن حق، سر فرود می آورند.

شایان ذکر است که چنین نیست که انسان همواره اسیر این خودخواهی باشد و نتواند از آن رها شود، بلکه بر اثر ممارست و تأمل در فواید انتقادپذیری و پیامدهای ناخوشایند خودپسندی، می تواند خود را رشد دهد و به آستانه ای برساند که به استقبال انتقاد برود و آن را چون شرابی طهور بنوشد. تنها کسی می تواند به این حالت برسد که خود را ساخته باشد. امام خمینی رحمه الله در این باره فرمود: «اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمی آمد که یک رعیتی از او انتقاد کند. اصلاً بدش نمی آمد.»

پیامدهای ناگوار گریز از انتقاد

نقدپذیری با شرایط خاص، رشد و تعالی انسان را به ارمغان می آورد؛ اما اگر این روحیه تقویت نشود، عوارض سوئی به دنبال خواهد داشت که به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

1. استبداد رأی و احساس محوریت در کارها و مطلق اندیشی؛ که خود باعث و بانی گرفتاریهای دیگری است. چنان که امام علی علیه السلام در مورد آثار استبداد به رأی می فرماید: «اَلاِْسْتِبْدادُ بِرَأْیِکَ یُزِلُّکَ وَ یُهَوِّرُکَ فِی الْمَهاوِی؛ استبداد و تکیه بر اندیشه خودت، تو را دچار لغزش می کند و در پرتگاه سقوط می افکند.» همچنین در سخن دیگری می فرماید: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ؛ آن که استبداد در رأی به خرج دهد، به یقین نابود خواهد شد.»

2. سرسختی بی جا و خودسری در امور و در نتیجه آسیب روحی ـ روانی در اثر برخورد مستقیم با هر نوع نقد.

3. عدم بهره گیری از اندیشه ها و تجارب دیگران و سرمایه های فکری و انسانی.

4. از بین رفتن روحیه خلاقیت و نوآوری در کارها.

5. توقف و عدم همگامی با زمان. چنین فردی (کسی که روحیه نقدپذیری ندارد) توقف و ایستادن را می پذیرد و در واقع نمی خواهد حرکت کند.

6. جدایی و بیگانگی از دیگران.

انتقادناپذیری، روح یگانگی، دوستی، صفا و صمیمیت و یکرنگی را از بین می برد. در جامعه ای که هم رأیی و هم اندیشی در کار نباشد و گروهی خود محور، کارها را انجام دهند و به رأی و نظر دیگران هیچ احترامی نگذارند، مردم از یکدیگر بیگانه می شوند و سرانجام در چنین اجتماعی راههای درست و منطقی بسته می شود و خشونت و تحمیل و فشار آشکار می گردد.

  • مرضیه زمانیان
۲۰
آبان

مقدمه:

بنا به تصریح قرآن کریم، انسان با وجود نفس امّاره، همیشه در معرض لغزش قرار دارد. گاهی لغزشها به گونه ای هستند که دیگران بیش از خود انسان، متوجه آن می شوند و چنانچه انسان هر از چند گاه در مسیر زندگی، خود را از زاویه دید دیگران ملاحظه کند، بهتر به لغزشهای احتمالی خود پی می برد و اگر به فکر سعادت خویش باشد، بهتر می تواند به اصلاح بپردازد.

صلاح فرد و اصلاح جامعه، در سایه «شناختن عیوب» و تلاش برای «زدودن عیوب» است. این شناخت هم در خود فرد و نسبت به اندیشه ها و عملهای خویش است و هم نسبت به دیگران. زمینه ساز این عیب زدایی نیز «تذکر» از سویی و «تنبه» و «اقدام» از سوی دیگر است. رشد انسان در گرو شناخت واقعیتهاست. آدمی در پرتو شناخت، راه بهره برداری از امکانات و نیروهای درونی خود و جهان را می آموزد. زندگی را بر اصول منطقی استوار می کند. بر مجهولات فائق می آید و مشکلات را یکی پس از دیگری از سر راه برمی دارد. کشف مجهولات و رشد شناخت، راههای فراوانی دارد و «انتقاد و انتقادپذیری» یکی از عوامل مهم رشد شناخت است که بر نقطه های ابهام انگشت می گذارد، و ضعفها و سستیها را نشان می دهد.

در این نوشتار مختصر، برآنیم که مقوله انتقاد و انتقادپذیری را از نگاه دین، مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم تا بتوانیم بی هیچ مانعی خود را در این برکه زلال ببینیم و درون خویش را بنگریم و به اصلاح خود و جامعه بپردازیم.

مفهوم انتقاد

انتقاد، یعنی «سره کردن، سره گرفتن، جداکردن درهمهای سره از میان ناسره، بهین چیزی برگزیدن، آشکار کردن عیب شعر بر قائل آن، جدا کردن کاه از دانه.» و نیز در «لسان العرب» درباره «نقد» آمده است: «نقد به معنای سره کردن درهمها و شناخت درست از نادرست آن است.» در روزگار گذشته که داد و ستد، با نقره سکه زده شده انجام می گرفت، افرادی بودند که سرب را به گونه پول رایج سکه می زدند و با پولهای نقره می آمیختند. در مقابل، افراد خبره و کارشناسی بودند که به آنان «ناقد» گفته می شد. ناقد با سنگ محک و نگاه خبره خود، هرگونه تقلبی را در مسکوکات رایج، تشخیص می داد و سره را از ناسره جدا می کرد. بعدها این مفهوم به ادبیات نیز راه یافت و نقد الشعر شکل گرفت که عبارت بود از: شناسایی و بیان معایب و نقایص اشعاری که سروده می شد. نقد در این دو عرصه، به معنای عیب یابی و عیب جویی بوده است.

در زبان انگلیسی نیز واژه «Criticidm» معادل «انتقاد» و به همین معنا آمده است. به عنوان مثال، واژه نامه یک جلدی «آکسفورد» ذیل مدخل «Criticidm» انتقاد را به معنای «عیب جویی» و «آشکار ساختن عیوب» معرفی کرده است.

اهمیت انتقاد و انتقادپذیری در آموزه های اسلامی

در آموزه های دینی، واژه های نصیحت، تذکر، موعظه، استماع قول، اتّباع احسن، تواصی به حق، دعوت به خیر، و امر به معروف و نهی از منکر، هر یک به گونه ای، اهمیت و جایگاه انتقاد و انتقادپذیری را بیان می کنند. قرآن کریم می فرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»؛ «پس بندگان مرا که به سخن گوش فرا می دهند، آنگاه بهترین آن را پیروی می کنند، مژده بده!» در کلمه «استماع» نکته نغز ویژه ای نهفته که در «سماع» نیست. شنیدن سخن دیگران، با آن صورتی که ناخواسته سخن دیگری به گوش برسد، تفاوت دارد. آن که گوش فرا می دهد، نقد و بررسی نیز می کند، تمام پیامدهای خوب و بد و زیبا و زشت سخن را می سنجد، آن گاه دست به گزینش می زند. به هنگام برگزیدن نیز، میان خوبها و خوب ترها، به گونه ای ارزیابی می کند و در پایان با آگاهی و بررسی همه جانبه، سخن نیکوتر و پیشنهاد به واقع نزدیک تر و طرح و برنامه خردمندانه تر را برمی گزیند.

قرآن کریم می فرماید: «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُوءْمِنینَ»؛ «و پند ده! زیرا که پند در موءمنان سودمند می افتد.»

تذکر، فراموشیها و ناآگاهیها را به هوشیاریها و بیداریها دگرگون می کند و همگان را در جامعه به حضور و مراقبت همه سویه فرا می خواند. در چنین جامعه ای، کم کاریها، کندکاریها و بدکاریها، کمتر به چشم می خورد و هر یک از افراد خود را موظف می دانند که به دیگران هشدار و تذکر دهند تا کارها در روال و روند واقعی خود قرار گیرد.

آیات و روایات بسیاری بر این معنی دلالت دارند که موءمنان و باورمندان، نباید به افراد چاپلوس و کسانی که همواره از خوبیها سخن می گویند و بر سستیها سرپوش می گذارند، میدان دهند و اینان باید دوستانی برگزینند که در کنار ستایش، به نقد رفتار و کارکرد آنان نیز بپردازند و مثل آینه خوبی و بدی، شایستگیها و کاستیها را بر آنان بنمایانند.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «الْمُوءْمِنُ أَخُو الْمُوءْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَغُشُّهُ وَ لَا یَعِدُهُ عِدَةً فَیُخْلِفَهُ؛ موءمن برادر موءمن است و به منزله چشم او و راهنمای اوست؛ هرگز به او خیانت و ستم نمی کند، با او غش و تقلب نمی کند و هر وعده ای به او دهد، سر برنخواهد تافت.»

و نیز امام کاظم علیه السلام می فرماید: «... وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ؛ ...و بخشی از زمان را برای رفت و آمد با برادران دینی و مورد اعتمادی که کاستیها و سستیهای شما را به شما معرّفی می کنند و در باطن برای شما اخلاص می ورزند، ویژه سازید.»

نکات آموزنده این روایت عبارت است از:

الف. بایستگی برنامه ریزی و سرمایه گذاری برای آسیب شناسی فردی و اجتماعی در جامعه دینی.

ب. انتقادپذیری و پیدا کردن ناقدان خالص و مورد اعتماد.

ج. ناقدان باید دردشناس و دارای معرفت در مسائل مورد نقد باشند.

د. نقد باید بدون خدعه و نیرنگ و خالص و ناب باشد.

مطالب این صفحه از منبع
مجله مبلغان اسفند 1385، شماره 88 انتقاد و انتقادپذیری از نگاه اسلام و سایت howzeh.net آورده شده است.

  • مرضیه زمانیان