چگونه و با چه سبکی ارتقاء اخلاق و ادب و کسب توان تحمل بالاتر را تمرین کنیم؟

پرسش مهر ۹۶ نیازی است که سالهاست در کلاس درس خودم و در محیط اطرافم احساس میکنم!

چگونه و با چه سبکی ارتقاء اخلاق و ادب و کسب توان تحمل بالاتر را تمرین کنیم؟

پرسش مهر ۹۶ نیازی است که سالهاست در کلاس درس خودم و در محیط اطرافم احساس میکنم!

چگونه محیط مدرسه را به محیط تحمل افکار دیگران و احترام به نظرات مختلف و اخلاق و ادب تبدیل کنیم و چگونه و با چه سبکی ارتقاء اخلاق و ادب و کسب توان تحمل بالاتر را تمرین کنیم؟»

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موضوع نقد» ثبت شده است

۲۰
آبان

آداب انتقاد، منتقِد و منتَقد

الف. انتقاد با عمل نیک همراه باشد: کسی که دیگران را پند می دهد، اما خودش اهل عمل به گفته هایش نیست، سخنش اثری در شخص مقابل ندارد. امام علی علیه السلام فرمود: «اِسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ وَاعِظٍ مُتَّعِظ ِ وَ اقْبَلُوا نَصِیحَة ناصِحٍ مُتَّعِظٍ؛ از فروغ واعظ و پند دهنده ای که خود، پندپذیر است، روشنایی برگیرید و نصیحت نصیحتگر موعظه پذیر را پذیرا باشید!»

این سخن، هم به پندپذیری اشاره دارد، هم به شیوه موءثر وعظ و نصیحت و انتقاد.

ب. انتقاد، سالم و اصلاحگرانه باشد: نکته درخور توجه در فرهنگ نقد، رعایت آداب و ویژگیهایی است که انتقاد را به دو بخش انتقاد سازنده و یا ویرانگر تقسیم می کند. انتقادهای برخاسته از حسدها و غرض ورزیها و...، نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه وضع را بدتر می سازد؛ زیرا انسان کینه توز نمی تواند به انتقاد درست دست یابد. «النَّصِیحَةُ مِنَ الْحَاسِدِ مُحالٌ؛ نصیحت و خیرخواهی از حسود، محال است.» از این رو، بسیاری از نقدهای وی انتقام است.

هدف از انتقاد، تنها برشمردن عیبها و کاستیها نیست، بلکه پیدا کردن راههای درمان برای دردهای موجود و رهایی از بحران و آشفتگی و نابسامانی نیز هست.

در انتقاد سالم، عالَم محضر خداست و انسانها همه آفریده های او. کاستیها و ضعفها، با توجه به این بینش، به گونه ای مطرح می شوند که ناسازگار با آن حضور نباشد. انتقام گرفتن خویی است حیوانی، در برابر انتقاد سالم.

انتقاد، غیر از انتقام جویی است. اگر دیو کینه توزی به جای مهرورزی و مهربانی بنشیند، پرده ای تار در پیش چشم آدمی می کشد که بین او و حقیقت و واقعیت، فرسنگها فاصله می اندازد و در نتیجه، نگاه او نگاهی دشمنانه و حرکتهای او هم حرکتهای براندازی خواهد شد.

اگر نقد و انتقاد به درگیری و دشمنی ـ و به قول معروف، مچ گیری و رو کم کنی ـ و انتقام جویی منجر شود، نه تنها مشکلی گشوده نخواهد شد، بلکه بر مشکلها افزوده می شود.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِیَّاکُمْ وَ الْمِراءَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهُما یُمْرِضانِ الْقُلُوبَ عَلَی الْإِخْوانِ وَ یَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفاقَ؛

از بگو مگوهای بی حاصل و دشمنیها بپرهیزید! زیرا این دو مایه بیماری دلها و زمینه ساز نفاق در میان موءمنان است.»

پرخاشگری و پریدن به یکدیگر و به کار گرفتن عبارتها و تعبیرهای نیشدار و کینه توزانه، بذر بدبینی و بدخواهی را در جامعه می افشاند و نتیجه ای جز تشنج و سلب آرامش و آسایش به دنبال ندارد.

امام علی علیه السلام می فرماید: «لا سُؤْدَدَ مَعَ انْتِقامٍ؛ بزرگواری و آقایی از راه انتقام به دست نمی آید.»

کسی که به بهانه انتقاد می خواهد انتقام شخصی و یا گروهی خود را از دیگران بگیرد، دارای روحیه خود کم بینی و حقارت نفس گردیده است که شفای خاطر خود را در تخریب دیگران می بیند. از این رو، هیچ گاه نمی تواند گام اصلاحی بردارد و سخن مصلحانه و خیرخواهانه بر زبان و قلم خودجاری سازد. ناقد مبتلای به این درد، نمی تواند نسخه شفابخش بپیچد و باید به او گفت: یک قدم بر خویشتن نِه و آن دگر در کوی دوست.

نقد باید به گونه ای باشد که شخصیت و منزلت افراد تحقیر نشود. در مورد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که: «اِذا بَلَغَهُ عَنِ الرَّجُلِ شَیْ ءٌ لَمْ یَقُلْ ما بالَ فِلانٌ وَ لکِنْ یَقُولُ ما بالَ اَقْوامٌ یَقُولُونَ حَتَّی لا یَفْضَحْ اَحَدا؛ هنگامی که به آن حضرت خبر می رسید که فلانی عملی خلاف انجام داده، [در مقام انتقاد با حضور مردم از آن شخص نام نمی برد و به آبروی او لطمه نمی زد و] نمی فرمود: چرا فلانی چنین کرده؟ بلکه می فرمود: چرا کسانی چنین می گویند [و چنین می کنند]؟ تا کسی رسوا نشود.»

ج. زمان و مکان در نقد رعایت شود: نقّادی و سره از ناسره شناسی، فنّ و هنری است که در هر زمان و مکان شیوه و روش ویژه ای می طلبد. چه بسا در برهه ای از زمان، سخنی را به عنوان انتقاد بتوان گفت که همان سخن در شرایط دیگر روا نباشد. گاه ناقدی از روی اخلاص، فرد و یا گروه و یا حاکم را به نقد می کشد که دشمن از آن، به سود خود و به زیان جامعه اسلامی بهره می برد و از سخن حق بهره برداری تبلیغاتی علیه زمامداران و نظام اسلامی می کند. از این جهت، توجه به زمان و شناخت زمینه ها در طرح مسائل انتقادی نقش کلیدی و سرنوشت ساز دارد.

د. نقد صمیمی و خصوصی باشد: روح حاکم بر جامعه دینی، روح برادری و حرمت و آبرومندی است. همگان در حفظ و پاسداشت آبرو و شرف یکدیگر می کوشند. آبرو و شرف فردی و اجتماعی افراد در امان است باید نگه داشته شود. آنچه به شخصیت شهروندان صدمه می زند و بی حرمتی به شمار می رود، در جامعه دینی وجود ندارد. در پیدا و پنهان، حریمهای قانونی و ایمانی موءمنان محترم شمرده می شود. این اصل اصیل، بیانگر این است که انتقادها نیز در چنین فضایی باید به گونه ای باشد که آبروی مؤمنی زیر سوءال نرود و موقعیت مدیر و مسئولی به ناحق دچار تزلزل نگردد. شایسته است شیوه و روش برخورد با کاستیها و کژیها، به گونه ای گزینش شود که با این اصل اساسی، ناسازگاری نداشته باشد. امام علی علیه السلام می فرماید: «اَلنُّصْحُ بَیْنَ الْمَلَأِ تَقْرِیعٌ؛ نصیحت و خیرخواهی آشکارا و علنی نوعی سرکوب به شمار می رود.»

اگر انسان بتواند عیب و کاستی کسی را به گونه ای مطرح کند که جایگاه اجتماعی و حیثیت حقوقی و حقیقی او خدشه دار نشود، باید چنین کند و هرگز افشاگری و در بوق و کرنا دمیدن، پسندیده نیست. گرهی که به آرامی و نرمی و با دست گشوده می شود، چرا با سر و صدا و با دندان بگشائیم! در آموزه های علوی آمده است: «هر که به مسلمانی سخنی بگوید و مقصودش بردن آبروی وی باشد، خداوند او را در لجنزار دوزخ زندانی کند تا از آنچه گفته، عذری آورد.» امام خمینی رحمه الله با الهام از این آموزه ها، همواره سفارش می کرد: «در انتقادها مواظب باشید با حیثیت و آبروی کسی بازی نکنید و کسی را از موقعیت و مسئولیتی که دارد؛ فرو نیفکنید. انتقاد آزاد است، به اندازه ای که نخواهند کسی را خفیف کنند یا یک گروهی را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند. انتقادات برای اصلاح امور لازم است.»

اگر کسی خدای ناخواسته برای استوارسازی موقعیت اجتماعی خویش، به ویرانگری دیگران بپردازد و با اشاره و یا با بیان روشن، سبب فرو افتادن دیگران از جایگاه اجتماعی خود به ناحق گردد، دچار آفت اخلاقی بزرگی شده است که به آسانی قابل گذشت و جبران نیست. درهم شکستن جایگاه اجتماعی افراد، کاری نیست که با توبه و طلب بخشش قابل جبران باشد. کسی که به وسیله قلم مسموم و زهرآگین نویسنده ای و یا با زبان نیشدار گوینده ای، خوار می گردد و در دید جامعه و مردم جایگاه پست و گاه خیانتکار و خلافکار پیدا می کند، به آسانی نمی تواند نگاههای سرزنش آلود و بدبین را از خود برگرداند و ذهنیتها را دگرگون سازد و جایگاه ویژه خود را بیابد و این گناهی است بس بزرگ.

بنابراین، نقد و تذکر هر چه صمیمی تر و خودمانی تر و در خلوت و بدون آبروریزی و هتک حیثیت باشد هم مؤثرتر و هم از کینه توزی و کینه افروزی و لجاجت، دورتر است و افزون بر آن، مخرب نیست و ترور شخصیتی فردی را به دنبال ندارد.

گاهی نقادی آشکار و پند و تذکر در حضور دیگران، اثر منفی دارد و شخصیت فرد نقد شونده را خرد می کند و او را به عکس العمل وا می دارد.

ه . انتقاد خیرخواهانه باشد: واژه «نصیحت» به معنای خیرخواه و از ریشه «نُصح» به معنای خالص شدن و خالص کردن است. در زبان عرب، به عسل صاف و خالص گویند: «نصح العسل». و نیز به خیاط، «ناصح» گویند و به نخی که در دوختن به کار می برد، «نصاح» گفته می شود. از این جهت، در نصیحت علاوه بر خیرخواهی، نوعی پیوند دادن نیز وجود دارد. انتقاد اگر به انگیزه خیرخواهی صورت بگیرد، می شود انتقاد سالم و سازنده و در این گونه انتقادها، پیوند مردم با یکدیگر بر اساس خیرخواهی و وحدت تقویت می شود و نیروها و استعدادها در جهت شکوفایی و بالندگی به کار می افتد.

اگر انتقاد از روی خیرخواهی و بدون خدعه و نیرنگ انجام بگیرد، سالم و سودمند است و در برابر آن نقدی که بر اساس هدفهای شخصی و گروهی شکل می گیرد، انتقاد ناسالم و «غشّ» نام دارد. از این رو، ارباب لغت، واژه «غش» را در برابر واژه «نصیحت» دانسته اند.

کسی که از روی دلسوزی و مهرورزی و با انگیزه بهبود بخشیدن به پیوندهای اجتماعی لب به سخن می گشاید و دست به قلم می زند، ناصح و خیرخواه است. بدین جهت، قرآن کریم در موارد بسیاری از پیامبران الهی، به عنوان «ناصح امین» نام برده است.

جامعه ای که زمینه پذیرش نقد سالم و ناصحان امین در آن وجود داشته باشد، جامعه ای است عزّتمند. در برابر، اگر در جامعه ای زمینه پذیرش نقد وجود نداشته باشد و ناقدان و ناصحان نتوانند انتقاد سالم خود را به گوش دیگران برسانند، آن جامعه بیمار است. علی علیه السلام می فرماید: «لا خَیْرَ فِی قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحِینَ وَ لایُحِبُّونَ النّاصِحِینَ؛ آن مردمی که خیرخواه یکدیگر نیستند و خیرخواهان را دوست ندارند، از سعادت و بهروزی بی بهره اند.»

و. آگاهی و شناخت ناقد: در منابع روایی اسلام برای کسانی که می خواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند و این وظیفه و تکلیف دینی را به شایستگی انجام دهند، ویژگیهایی بیان شده است، از جمله:

«عَالِمٌ بِمَا یَأْمُرُ وَ عَالِمٌ بِمَا یَنْهی عَادِلٌ فیما یَأْمُرُ وَ عَادِلٌ فیما یَنْهَی؛ به آنچه فرمان می دهد و از آنچه باز می دارد، آگاهی داشته باشد و در هر دو مورد، عدل و داد را نگه دارد.»

روشن است که بدون آگاهی و شناخت واقعیتها، دیگران را زیر سوءال بردن و به نقد کشیدن آنها، کاری نافرجام و بی اثر و یا دست کم، کم اثر خواهد بود و زیانی که از سوی این گونه افراد به مردم و جامعه وارد می شود، بیش از سود آن خواهد بود.

ناقدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر باید شرایط معروف و منکر و موارد واجب بودن و ... را بشناسند؛ چنان که امام خمینی رحمه الله در تحریرالوسیلة فرمود: «کسی که امر و نهی می کند، باید آگاهی داشته باشد که آنچه از معروفها که در جامعه جامه عمل نمی پوشد، چیست؟ و آنچه انجام می گیرد از منکرها کدام است؟ بنابراین، کسی که چنین شناختی ندارد، بر او انجام این دو وظیفه لازم نیست.» و نیز می افزاید: «واجب است که [ناقدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر] شرایط معروف و منکر را فرا گیرند و موارد واجب بودن و جز آن را بشناسند تا اینکه در انجام این دو فریضه، خود گرفتار منکر نشوند.»

از این دیدگاه فقهی، چنین به دست می آید که هرگونه نقد و انتقاد در مسائل فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی باید از روی آگاهی و شناخت انجام گیرد.»

کسی که می خواهد از ارزشهای اسلامی دفاع کند و جلو ضدارزشها را در جامعه بگیرد، شایسته است پیش از آن، خود را با سلاح آگاهی همه سویه آماده سازد و وظیفه خود را به درستی بشناسد، آن گاه در پی انجام وظیفه برآید. هر موضوعی را که می خواهد به نقد بکشد و امر و نهی نسبت به آن داشته باشد، باید تمام زوایای آن را مورد جستجو قرار دهد و تمام احتمالها را پیش روی نهد؛ آن گاه با تجزیه و تحلیل منطقی و روش و شیوه ای خردپسند و همسو با شریعت اسلامی، نکته های مورد نظر خود را بیان کند. ناقد مبتلا به درد نادانی نمی تواند نسخه شفابخش بپیچد.


  • مرضیه زمانیان
۲۰
آبان

شاید بسیاری از ما خاطره‌ی خوبی از نقد شدن و انتقاد کردن از دیگران به‌یاد نداشته باشیم.

ممکن است واقعیتی را طوری بیان کرده باشیم که به‌جای کمک به طرف مقابل، موجب ناراحتی یا ناامیدی او شده باشیم.

احتمال دارد کسی به‌درستی از ما انتقاد کرده باشد اما درنهایت، به‌جای توجه به برطرف کردن ضعف‌ها، ناامید شده و به کل از فعالیت خود دست کشیده باشیم. چرا چنین اتفاقاتی می‌افتند و بازخوردها به نتایج مطلوبی منجر نمی‌شوند؟ چگونه از دیگران انتقاد کنیم تا بازخورد خوبی به آنها بدهیم؟ اگر کسی از ما انتقاد کرد، چگونه انتقادش را پاسخ بدهیم؟

این مسئله را باید در سه بُعد بررسی کرد: «منتقد، موضوع نقد، نقدشونده»

برای دریافت پاسخ این پرسش‌ها، ادامه‌ی مقاله را مطالعه کنید.

  • مرضیه زمانیان